دخمل نازم این چند روز مریض بودی سرما خوردی ماهم بردیمت پیش دایی فرهاد که دکتره قبلش خیلی اذیت میکردی ولی وقتی پسردایی هاتو دیدی حواست به اونا پرت شد و مشغول شدی ولی چه روزای سختی بود جنابعالی هم همش شکمت رو میدادی بالا و نق نق میکردی که بغلت کنیم مماغت کیپ بود وقتی بغل بودی مماغتو به شونم میمالوندی عزیزم تنها وقتایی اروم بودی که دستتو بالامیگرفتی و از دیدن گلهای لباست کیف میکردی وقتی بهت میگم چه لباس قشنگی دستتو بالا میاری و آستینهاتو نگا میکنی یه چندهفته ای هست که از این شکلکهای ژله ای به کمد دیواری زدم یه آقا خرگوشه داره دو سه بار بهت گفتم آقا خرگوشه بعد اون هربار تو اون اتاق میریم میگم آقا خرگوشه کجاست چون میدونی بعدش یه بوس گنده میکنمت لبخند میزنی و به سمتش نگاه میکنی دختر باهوش مامان ماشاالله داری همینطور پیشی در اتاقت رو با نی نی های پرده رو هم میشناسی دیروز داشتی میگفتی بوبو یعنی بابا بعد بهت گفتم بگو مامان سرکار هی میگفتی بوبو تقصیر خودمه بهت بابا یاد دادم فکرکنم منم به سرنوشت مامان نازنین دچارشم راستی وقتی گوشواره هاتو روز بعد سوراخ کردن دیدی خیلی کیف. کردی فدات بشم مامانی الان بیدار شدی عاشقتم تا آخر دنیا حتی اگه نباشم
یسنا فرشته مامان، روزت مبارک
-
فرزانه(مامان نازنین)چهارشنبه 17 مهر 1392 - 01:43
-
فرزانه(مامان نازنین)چهارشنبه 17 مهر 1392 - 01:44
-
مامان یسنا(مامان فروغ)چهارشنبه 17 مهر 1392 - 01:49
-
مامان یسنا(مامان فروغ)چهارشنبه 17 مهر 1392 - 01:58
-
مادر سه فرزندچهارشنبه 17 مهر 1392 - 06:11
-
مامان یسناچهارشنبه 17 مهر 1392 - 18:38
-
عمه جون پری نازچهارشنبه 17 مهر 1392 - 20:02
-
باباي مهري ماهچهارشنبه 17 مهر 1392 - 20:34
-
خاله نوشینپنجشنبه 18 مهر 1392 - 08:40